انجام کار سخت تر

چرا بعضی از ما وقتی که حتی با تمام وجود می دونیم راه سخت تر انتخاب درست تری هست باز هم انجامش نمی دیم؟ 

چرا وقتی می تونیم راه های جایگزینی رو برای حل یک مشکل پیدا کنیم خیلی تکانه ای عمل می کنیم، از راه همیشگی یا بی فایده می ریم و یا راهی رو می ریم که پیامدهای جبران ناپذیری داره؟

رویکردهای مختلف در روانشناسی می تونن به شکل مختلفی این رو تفسیر کنند ولی شاید مفهوم کارکرد اجرایی (Executive Function) به طور کلی این موضوع رو بدون تکیه بر یک رویکرد خاص یا بدون نیاز به برچسب افسردگی، اهمال کاری، تنبلی و ... توضیح بده و راه حلی تازه پیش پای ما بگذاره

ببینیم رد پای کارکرد اجرایی رو کجا ها میشه دید

1- مهار رفتاری (Behavioral inhibition)

اگر ویدئوی معروف تست ماشمالو رو دیده باشید می تونید متوجه بشین منظور از مهار رفتاری چیه

مهار رفتاری به ما کمک میکنه به پیامد های پاسخی که میخوایم بدیم فکر کنیم و راه های بهتری رو به عنوان جایگزین پیش چشممون بیاریم

مهار رفتاری یعنی اولین حرفی که به ذهنمون میاد رو نزنیم، اولین رفتاری که فکرمون میرسه رو انجام ندیم، تکانه ای رفتار نکنیم و به محرک های اطرافمون پاسخ های بهتری بدیم یا اصلن گاهی پاسخی ندیم.

در این مورد ماتریس اولویت بندی و مدیریت زمان آیزنهاور یا جدول استیون کاوی هم می تونه این امکان رو به ما بده که وقتی در محاصره محرک های مختلف هستیم اونها رو دسته بندی کنیم. اگر هم اورژانسی و هم مهم هستن انجامشون بدیم، اگر مهمه ولی اورژانسی نیست براش برنامه ریزی کنیم، اگه اورژانسیه ولی مهم نیست به دیگری بسپریم، اگه نه مهمه نه اورژانسی بهش نه بگیم

2- تجسم انتخاب های مختلف و راه های جایگزین (Nonverbal working memory)

تصور انتخاب های جایگزین و جدید

3- حرف زدن با خود یا شاید بشه گفت گفتگوی درونی (Verbal working memory)

گفتگوی درونی در مورد انتخاب های جایگزین و جدید و اینکه اگه اونا روانتخاب کنیم چه اتفاقی میافته 

4- تنظیم هیجانی (Emotion Regulation)

توانایی تنظیم هیجان رو اغلب به این معنی می بینیمش که نسبت به اتفاقات واکنش عجیب غریب و بیش از حد ندیم اما سمت دیگه ی اون اینه بی تفاوت هم نباشیم. مثلن اگر امتحانی نزدیکه خونسردی بیش از حد هم خیلی جالب نیس

5- Reconstitution

خارج از چهارچوب فکر کنیم. مثلن اگر ابزاری که بهش عادت داریم در دسترس ما نباشه چطور کار رو انجام بدیم (مث ساختن کاردستی از وسایل بدرد نخورد و دور ریختنی)