Document

بازگشت

زمان مطالعه : ۴ دقیقه و ۱۳ ثانیه

چطور استرس شروع دوباره جنگ رو در کنار افسردگی پاییزی مدیریت کنیم؟

668595.jfif

آنچه می‌خوانید :


با شروع پاییز (مهرماه) 1404 و ادامه تنش‌های سیاسی، خیلی از ما ممکنه با افسردگی پاییزی و استرس شروع دوباره جنگ بین کشورمون ایران و اسرائیل مواجه باشیم. از یک طرف بالارفتن قیمت ها و فشار های اقتصادی و از سمت دیگه مشاهده سیاست هایی که آینده روشنی رو نشون نمیدن می تونه برای هر کسی نگران کننده باشه و این نگرانی ها می تونه افسردگی فصلی رو هم افزایش بده.

هر چه قدر مسئولیت های بیشتری داشته باشیم در این شرایط دغدغه های فکری ما هم بیشتره. نگرانی برای کودکانمون برای شغلمون برای کشورمون برای آینده مون لحظه ای ما رو رها نمیکنه و حس میکنیم کاری هم از دستمون برنمیاد. در این مطلب میخوام به اونچه که ممکنه در این شرایط تجربه کنیم و یکسری راهکارهای کلی بپردازم.

علائم استرس پاییزی و تأثیر استرس جنگ

هنوز حمله اسرائیل به ایران، صدای هواپیماها و پدافند و صحنه های انفجار کم رنگ نشده و شاید خیلی از ما شب ها از کمترین صدایی می ترسیم و گوش به زنگ هستیم. جنگ 12 روزه چه بخوایم چه نخوایم روی زندگی همه ما اثر گذاشته. علاوه بر ترس هایی که از شروع دوباره جنگ داریم، پاییز هم فصلیه که برای بعضی از ما با افسردگی فصلی همراه میشه. استرس های مزمن که مدتی طولانی ما رو درگیر خودشون می کنن انرژی ما تحلیل می برن.

این روزها ممکنه علایم زیر رو تجربه کنیم:

·       نداشتن تمرکز

·       مشکلات خواب

·       بی اشتهایی یا پرخوری

·       بی حالی و کم بودن انرژی

·       گوش به زنگی مفرط نسبت به اخبار و محیط اطراف

·       اضطراب و دلشوره های مبهم

·       داشتن افکار و نگرانی هایی که مدام توی سرمون میچرخم

·       ناامیدی نسبت به آینده و تغییر

·       بی خیالی ظاهری و انفعال

راهکارهایی برای آروم شدن در شرایط جنگ و استرس

گاهی ما کنترلی روی شرایط نداریم، ما نمی تونم از اینکه جنگ بشه جلوگیری کنیم. همچنین پیشبینی مون برای آینده هم نمیتونه کامل درست باشه. از طرفی ممکنه مقصران این وضعیت حسابی روی اعصابمون باشن و پر از خشم باشیم. توی اینطور شرایطی که امنیت و آزادی و آینده ما اینقدر تهدید میشه و مبهمه چه کاری میشه کرد؟

·       مراقبت از خودمون هر طور که می تونیم توی این شرایط واجبه. با تغذیه با سخت نگرفتن با درددل کردن از خودتون مراقبت کنید.

·       بهتره حداقل روتین هایی که می تونیم رو حفظ کنیم. حداقل برنامه های روزانه و ماهانه ای که میشه ادامه شون داد رو حفظ کنید.

·       حفظ شبکه های دوستی و خانوادگی حتی با یه تماس و باخبر بودن از حال همدیگه می تونه کمکمون کنه خودمون رو گم نکنیم.

·       داشتن اولویت بندی خیلی مهمه. اینکه تا حدی بدونیم اگر دوباره جنگ شروع شد چه چیزها و چه کارهایی اولویت دارن. چه کارهایی رو موقتا میشه کنار گذاشت چه کارهایی رو میشه جایگزین کرد و چه بارهایی رو باید رها کرد. بزرگترین اولویت همیشه امنیت جانی ماست.

·       اگر در شرایطی هستیم که با وجود تهدید جانی نمیتونیم نقل مکان کنیم اینو در اولویت هامون بگنجونیم و از بقیه بخوایم که به این خاطر به ما فشار مضاعف نیارن.

·       خودمون رو دوست داشته باشیم و به خودمون حق بدیم. طبیعیه وقتی شرایط سخت میشه عملکرد ما کم یا صفر بشه. حداقل خودمون رو سرزنش نکنیم.

·       امیدوار بمونیم. خیلی سخته وقتی از همه جا تحت فشار هستیم فکر کنیم امیدی هست. توقع مون رو با توجه به شرایط متناسب کنیم. شاید گاهی فقط همین که بتونیم ادامه بدیم و زنده بمونیم شانس ما رو برای دیدن روزنه های امید و تغییر در آینده بیشتر کنه.

·       به چیزهایی فکر کنیم که به زندگی ما میتونه معنا بده. چیزهایی که حتی در بدترین زمان ها ما رو زنده نگه میدارن.

·       کمک بخوایم. این کمک خواستن میتونه از یه متخصص باشه یا یه دوست امن.

·       به عزیزانمون کمک کنیم. اینجور وقتا کمک کردن به دیگران در واقع مثل کمک کردن به خودمونه.

·       برای شرایط بحرانی برنامه هایی داشته باشیم. چیزایی مث داشتن یه کوله از لوازم ضروری برای مواقع بحرانی اینطور وقتا لازمه.

·       استرس زدایی کنیم نه استرس زایی. مراقب باشیم راهکارهایی رو پیش نگیریم که به جای کم کردن استرس اونو زیاد کنن.

هیچکس به اندازه خودتون از شرایط و امکانات شما اطلاع نداره، از خلاقیتتون برای اضافه کردن به این لیست راهکارها و شخصی کردنشون استفاده کنید.

چطور با خانواده در مورد نگرانی‌ها حرف بزنیم

خانواده میتونه هم یه منبع حمایتی باشه و هم یه منبع استرس. اگر خانواده مون حمایت کننده هستند، حتمن صحبت کردن با اونا راحت تره. اما گاهی حتی خانواده های حمایتگر شرایط ما رو درک نمیکنن و با کارایی مثل تماس های پی در پی و انتظارات نامعقول فشار روی ما رو بیشتر میکنن.

اگر در شرایط بحرانی مثل جنگ بتونیم کنار خانواده باشیم بهتره اما این برای همه ممکن نیست. داشتن یه صحبت روشن با خانواده و اطمینان دادن بهشون که در حد امکان مراقب هستیم شاید تنها کاری باشه که از ما بربیاد. کمک کنیم درک کنن ما هم تحت فشار هستیم و انتظارات رفتارهای استرس زای اونا شرایط رو برامون سخت تر میکنه.

خوبه با خانواده همدلی کنیم و بدونیم اونچه که همه ما رو دچار ترس کرده در اصل یه مسئله مشترکه و حمایت از همدیگه رو فراموش نکنیم. یادمون باشه الان زمان خوبی برای بحث کردن نیست و خشمی که داریم رو مراقب باشیم روی عزیزانمون خالی نکنیم.

جمع بندی

بعد از جنگ 12 روزه خیلی چیزا برای ما واسه همیشه تغییر کرد. همه ما دوست داریم در آرامش زندگی کنیم اما می دونیم که هیچ بعید نیست دوباره با صدای جنگ یا یه بحران دیگه، زندگی مون روال خودش رو از دست بده. هرچند که الان هم از جهات زیادی تحت فشار هستیم. شاید برای شما راهکارهایی که اینجا آورده شده اونقدرها کاربرد نداشته باشن. شاید تجربه خیلی دردناکتری از ترکیب استرس جنگ و افسردگی فصلی رو دارین میگذرونین. هر چی که هست امیدوارم سالها بعد خودمون رو ببینیم که تونستیم از این شرایط عبور کنیم. برای ارتباط با من می تونید از قسمت مشاوره و نوبت دهی استفاده کنید.

 

مقالات پیشنهادی

controlling-parents.webp.6ca5610e3be73ec6e21e371627f0b4e6.webp
با والدین یا پارتنر کنترل گر چه کار کنیم؟