Document

بازگشت

زمان مطالعه : ۴ دقیقه و ۳۴ ثانیه

با تو شروع نشده؛ تروماهای خانوادگی

48712.webp

آنچه می‌خوانید :


مارک ولن این کتاب رو بر اساس تجربه شخصی خودش و مراجعینی که باهاشون کار کرده نوشته و در این کتاب به نقش تروماهای موروثی در شکل گیری شخصیت ما و نحوه متوقف کردن این چرخه پرداخته. مارک ولن ادعاهایی رو در این کتاب مطرح میکنه که در این مطلب بهش میپردازم و انتقادهایی که بهشون هست رو هم در ادامه میارم. این کتاب همچنین با اسم تو آغازگر نبودی هم ترجمه شده.

تروماهای خانوادگی

در این کتاب به تجربه های دشواری در کودکی پدربزرگ مادربزرگ و والدین ما و خود ما اشاره میشه که میتونن به نسل های بعد منتقل بشن و در زندگی ما اثرات مخربی داشته باشن. علاوه بر تروما ها مارک ولن به موارد زیر هم اشاره داره:

1- یکی شدن با پدر یا مادر

2- طرد یکی از والدین

3- تجربه جدایی در نوزادی و کودکی یا داشتن مراقیت کننده ای سرد و بی ثبات

4- هم ذات پنداری با یکی از سیستم خانواده به جز والدین

اون میگه علائم ، بیماری ها و مشکلات ما نشانه و استعاره ای از ترومایی درمان نشده هستن که نیاز به بیان شدن داره تا بشه ازش جدا شد. بیشتر هم منظورش بیماری هایی هستن که دلیلی براشون پیدا نمیکنیم یا رفتارها و مشکلاتی که به طور منطقی می دونیم اشتباه هستن اما در چرخه ای از تکرار اونها گیر افتادیم.

ادعاهای مارک ولن در کتاب با تو شروع نشده

مارک ولن ادعا میکنه که تروماهای خانوادگی تا سه نسل به صورت موروثی میتونن منتقل بشن و زندگی ما رو تحت تاثیر قرار بدن. هرچند ممکنه این اثر مثبت هم باشه اما اینجا اثرات منفی مدنظره.

یعنی مثلن اگر برای پدربزرگ مادربزرگ ما اتفاق تلخ و وحشتناکی افتاده و این اتفاق براشون حل نشده، اینها بعدن در زندگی ما میتونه به شکل های مختلفی مانند بیماری، ناکارآمدی و مشکلاتی مانند افسردگی نمایان بشه. 

مارک ولن معتقده کشف اون ترومای درونی و پرداختن بهش میتونه درمان کننده باشه. در کتاب هم سوالات و تمریناتی آورده که به کشف اون ترمای خانوادگی کمک میکنه.

مارک ولن در این کتاب ادعاهای اصلی زیر رو مطرح میکنه:

1- تروماهای خانواده تا سه نسل منتقل میشن:

ولن تحقیقات و آزمایش هایی رو در کتاب آورده که تایید کننده ادعای اون هستن. اکثر این تحقیقات محدود و روی تعداد کمی انجام شدن. شاید معتبر ترین تحقیقات در این زمینه که آورده شده تنها روی موشها بوده.

2- با استفاده از رویکرد زبان درون میشه تروماهای خانوادگی رو کشف کرد

ولن در این کتاب تمرینات و سوالاتی رو مطرح میکنه که میشه باهاش دنبال سرنخ هایی از تروماهای نسل پیش بگردیم. رویکرد زبان درون اشاره به رویکرد مورد استفاده خود مارک ولن داره.

3- میشه با کشف ترومای درونی و بیان اون و پرداختن بهش درمان شد

ولن برای درمان هم مثال ها و راه حل هایی داده که تحت عنوان جملات و تصاویر ذهنی التیام بخش و اعمال نمادین مطرحشون میکنه. به عنوان مثال شخصی که واقعن تروما رو تجربه کرده رو تصور کنیم و باهاش صحبت کنیم. اعمال نمادین هم به اعمالی اشاره داره مثل روشن کردن شمع برای شخصی که در خانواده به خاطر تروما از دنیا رفته و من رو یاد برخی از رسم و رسومات خودمون مانند خیرات دادن و حلالیت میندازه.

انتقادهایی به کتاب با تو شروع نشده

مارک ولن بیشتر روی تاثیرات اپی ژنتیک و موروثی تاکید داره و توضیحات و تحقیقاتی رو هم درین زمینه آورده که بخشیش قابل تامل هست اما درکل تحقیقات کمی درین مورد هستن، 

از طرفی روابط و الگوهای بین نسلی به شکل بهتری بیان کننده این موضوع هستن که چطور یک تجربه تلخ می تونه تا چند نسل از یک خانواده رو تحت تاثیر بگذاره. مادربزرگی رو فرض کنید که در کودکی ترومایی رو تجربه کرده، بعدن که مادر میشه این روی رابطه ش با فرزندش اثر میگذاره و به همین ترتیب این اثر از طریق فرزندش به نوه ش هم میرسه. و هر کدوم از مایی که درگیر اینطور مسئله ای هستیم اگه حلش نکنیم باز این رو به نسل بعدی منتقل میکنیم.

مورد دیگه اینه که روش های تشخیص و درمانی که مارک ولن در این کتاب مطرح میکنه می تونه ساده انگارانه و گمانه زنی به نظر بیاد یا حتی خاطرات غیرواقعی ایجاد کنه. مثلن اینکه در نسل قبلی ما یک نفر در اثر سرما در سن 23 سالگی به شکل بدی فوت کرده و حالا ما در حدود همین سن از خوابیدن بترسیم و مدام احساس سرما کنیم. این درمان ممکنه باعث بشه ما در نقش قربانی نسل های گذشته فرو بریم و به جای آشتی به جنگ با خانواده برخیزیم.

در نظر داشته باشیم چون این کتاب بیشتر شامل تجربیات شخصی ولن و مثال هایی از مراجعینش هست ممکنه خواننده با موضوعات اصلی ارتباط برقرار نکنه و روند درمان به نظرش سطحی و غیر کاربردی بیاد و اون رو به شکل یک مسیر برای خودش نبینه.

به نظرم ولن باید بیشتر بر خودجوش بودن در این مسیر کاوش و درمان تاکید میکرد چون اگر درمان در حد تلقین باشه خیلی دور از ذهن نیست که مشکلات به شکل های دیگه ای دوباره برگردن. 

به جز اینها باید گفت که در کل ممکنه چیز دیگه ای هست که اینجا اثر درمانی داره، چیزی مثل شنیدن یک توضیح و علت برای درد و رنجمون و نگاه کردن از بیرون به مساله مون می تونه بار زیادی از روی دوش ما برداره. 

مثال هایی هم از درمان که اینجا آورده شده به تکنیک صندلی خالی شبیه هست که در رویکرد های مختلف روانشناسی هست و در روان درمانی کاربرد داره که البته خیلی خودجوش هست و به نظرم اونطور که باید در این کتاب درست مطرح نشده و شاید اینجا به اشتباه یه جور نقش بازی کردن بنظر بیاد.

جمع بندی

در آخر باید بگم هرچند انتقادهایی به این کتاب وارد هست اما به نظرم در کل دیدگاه درستی رو مطرح میکنه و اون قالب اصلی این نگاه رو در خانواده درمانی و رویکرد بین نسلی هم میشه دید. اصل کلام اینه که تروماهای خانوادگی چه از طریق اپی ژنتیک و چه غیر اون می تونن روی نسل های بعد اثر داشته باشن. 

فقط باید مراقب باشیم کند و کاو در مورد گذشته، ما رو به سمتی نبره که هدف رو پیدا کردن ترومای خانوادگی ببینیم بلکه هدف اصلی اینه که اثر مخرب گذشته رو بر زندگی امروزمون و تصمیماتمون کم رنگ کنیم و اینبار در مسیر بازگشت به خانه از نسل های گذشته متمایز بشیم.

مقالات پیشنهادی

controlling-parents.webp.6ca5610e3be73ec6e21e371627f0b4e6.webp
با والدین یا پارتنر کنترل گر چه کار کنیم؟